جدول جو
جدول جو

معنی تب مالت - جستجوی لغت در جدول جو

تب مالت
در پزشکی بیماری واگیردار که به واسطۀ میکروب مخصوصی به انسان و بعضی حیوانات مانند گاو، گوسفند و خوک عارض می شود و گاه از حیوانات مریض یا به واسطۀ خوراکی ها و نوشیدنی های آلوده به انسان سرایت می کند و با تب های مکرر به فاصله های منظم، ضعف، کم خونی و افسردگی روحی همراه است، بروسلوز
تصویری از تب مالت
تصویر تب مالت
فرهنگ فارسی عمید
تب مالت
(تَ بِ)
از انواع بیماری های عفونی است که بوسیلۀ شیر بز بیمار، به انسان سرایت میکندو در سواحل مدیترانه (بحرالروم) شیوع دارد که آن را ’تب مدیترانه ای’ و ’ملیتوکوکسی’ و ’تب مواج’ نیز گویند. و علامت مشخص کننده آن این است که تب شدید عارض گردد و پس از تسکین موقتی و ریزش عرق فراوان، باز حملۀ مجدد آغاز گردد. و در طحال و کبد ضایعاتی بوجود می آورد و مدت این بیماری گاهی بسیار طولانی است، ولی مرگ و میر آن زیاد نیست. رجوع به لاروس کبیر و تب و دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا
تب مالت
از انواع بیماریهای عفونی است که بوسیله شیر بز بیماری به انسان سرایت می کند
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَ بِ لِ)
حمی صالب. تب گرم، یعنی در وی لرزه و سرما نباشد. (بحر الجواهر). رجوع به تب و دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا
(حُبْ بِ)
رجوع به حب شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تف مالی
تصویر تف مالی
((تُ))
به آب دهان آغشته کردن چیزی، تف مالیدن، سرسری شستن ظرف و امثال آن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تب خال
تصویر تب خال
((تَ))
تاولی که بر اثر تب در کنار لب و دهان بوجود می آید
فرهنگ فارسی معین
روستایی از توابع دهستان بیشه سر قائم شهر
فرهنگ گویش مازندرانی
آتش را به چیزی مالیدن، آتش را به چیزی نزدیک کردن، محل بر
فرهنگ گویش مازندرانی
کیسه حمام، دامن گشاد، شورت و شلوار
فرهنگ گویش مازندرانی
از انواع بازی های بومی استوسیله ی بازی عبارت است از: یک عدد
فرهنگ گویش مازندرانی